Blomme
af
Peter Seeberg
آلو
آلو
اثر: پیتر
سی برگ برگردان : مهدی خزاعی
ترجمه از دانمارکی
----------------------------------------------------
ترجمه از دانمارکی
----------------------------------------------------
تقدیم
به مسعود کدخدایی، به خاطر آثار زیبایش.
قلمش
پر توان باد و طبعش روان.
در
روستای ما، تا به جائی که به خاطر داریم،
رسم بوده که در باغ درخت میوه بکاریم.
ما،
درخت میخواهیم، هر چند که زمین کوچک
باشد، و هر چند که سیب زمینی و کلم را
باید با سیب، گلابی و آلو معاوضه کنیم.
میگویند
مردی بود به نام اینگمان پدرسن.
او
ازدواج نکرده بود و از این رو شاید فرزندی
هم نداشت.
او
آمد و شهر نشین شد.
در
آنجا تکه زمینی کوچک برای خودش خرید و
خانهای بنا کرد، وسعت این خانه به
اندازهای بود که نیاز یک مرد تنها را بر
طرف میکرد.
او
به فکر کشت سیب زمینی، کلم و گیاه افتاد.
اما
پیرمردان و پیرزنان میآمدند و از بالای
پرچین حیاط، رسم و سنت محل را یادآوری
میکردند.
او
برای درست بودن کار، میبایست یک گل
سرخ میکاشت یا یک درخت میوه.
مرد،
این پند و اندرز را در سر داشت و فکر و
خیالهای نا آشنا میکرد تا راهی پیدا
کند.
چه
بهتر بود، گل سرخ و یا میوه؟ مزه دهانش
برای او، تصمیم گرفت.
آلو
دزدی زمان کودکیش را به یاد آورد که شیرهاش
از گوشه لبانش روان بود.
نوع
آلو که آلوی تیره رنگ کلیسای مورک(۱)
بود
به وسیله پرس و جوهای گوناگون و با دقت
مناسب تعیین شد.
این
آلو او را افسون کرده بود.
استوانهای
بود و سفت، طعمی غریب در دهان داشت که
رسیدن به آن آرام آرام انجام گرفت.
اما
در عوض اینگمان پدرسن، کمی ناشیانه،
نظر خود را چنین توضیح میداد:
بی
مانند.
برای ادامه مطلب روی پیوند زیر کلیک کنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر