اثر: ینس پیتر یاکوبسن مترجم : مهدی خزاعی
ترجمه: از دانمارکی
ترجمه: از دانمارکی
برگاموی(۱)
کهنه
در بالای یک کوه کوتاه بنا شده بود و با
دیوار و دروازه محصور بود.
برگاموی
نو، در کوه پایه قرار داشت و بادخیز بود.
یک
روز، در شهر نو، طاعون طغیان کرد و با
سرعتی هراسناک شیوع یافت؛ انسانهای
بسیاری مردند و دیگران از راه دشت، به
چهار گوشه دنیا گریختند.
مردمان
ساکن برگاموی کهنه، برای پالایش هوا، شهر
متروک را آتش زدند، اما این نتیجه نداد.
در
شهر کهنه نیز، مرگ و میر شروع شد.
در
ابتدا روزی یک نفر، بعد روزی پنج نفر، سپس
روزی بیست نفر، و هنگامی که بیماری به اوج
رسید، تعداد مردگان باز هم بیشتر شد.
آنها
نمیتوانستند، مانند ساکنان شهر نو
بگریزند.
اما
کسانی که از شهر گریختنند، سر انجامی
همچون حیوانهای شکاری یافتند، آنها در
جویها و آب رو ها، در زیر حصارها و در
میان کشتزار ها، خود را پنهان میکردند.
روستایان
میدیدنند که این فراریان، طاعون را
همراه خود، به اینجا و آنجا میآورنند
از این رو به عذر موجّه حق دفاع از خود،
هر بیگانهای را که میدیدند سنگ
باران میکردند و میراندند و یا بی
هیچ رحم و ترحمی، همچو سگان هار کتک
میزدند.
https://drive.google.com/open?id=0BzVzsCdvCGTETF9CSndieC1uUkk
بسار خوب و کوتاه. نویسنده گفته، هر اآنچه می خواست بگوید.
پاسخحذف