پدر
اثر:بیورنستیرن مارتینیوس بیورنسون مترجم: مهدی خزاعی
ترجمه از نروژی
تقدیم
به فرشید عزیز، به خاطر
نوشتههای قشنگش
کسی که این داستان در باره اوست، برجستهترین فرد در حوزه کلیسایی (۱ ) خود بود و تورد اوراس نام داشت. یک روز به دفتر کشیش آمد، بلند بالا مینمود و جدی. گفت "من صاحب پسری شده ام. خواهش میکنم او را غسل تعمید بدهید."
-"نامش چیست؟"
-"فین، هم اسم پدر خود من."
-"و پدران و مادران تعمیدی؟(۲)"
تورد اوراس، آنها را نام برد. این پدران و مادران تعمیدی، کسانی از بهترین زنان و مردان آبادی بودند و خویشاوند او.
کشیش نگاهی کرد و پرسید: " صحبت دیگری هم دارید؟"
روستایی کمی ایستاد و گفت " خواهش میکنم او را تنها، غسل دهید."
-"نامش چیست؟"
-"فین، هم اسم پدر خود من."
-"و پدران و مادران تعمیدی؟(۲)"
تورد اوراس، آنها را نام برد. این پدران و مادران تعمیدی، کسانی از بهترین زنان و مردان آبادی بودند و خویشاوند او.
کشیش نگاهی کرد و پرسید: " صحبت دیگری هم دارید؟"
روستایی کمی ایستاد و گفت " خواهش میکنم او را تنها، غسل دهید."
برای ادامه مطلب روی پیوند زیر کلیک کنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر